داستان
داستان

کاش میدونستی جهانم بی توالف نداره
منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید من پوریا17سالمه واین وبلاگم موضوع خا30 نداره هرچی باشه میذارم واگروبلاگ خواستیدپیام بگذارید
آرشيو
مرداد 1392
تير 1392
نويسندگان
پوریا
کد هاي جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 19051
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

رمان تک عشق8  <-PostCategory-> 

ترس تمام وجودمو فرا گرفت اگه اميد ازدواج کرده باشه من مي ميرم به خودم که ديگه نميتونم دروغ بگم من اميدُ دوست دارم...نه نه نه ...اميد برام مُرده اينم که اينجاست کيارشه نه اميد

_ابرو هرچي دختره برديد همين خاک بر سرتون

طرلان_ب تو عين خيالت نيست اينجا پر از پسره ها و ما تنها

_گمشو جمعش کن وقتي گفتم انتخاب کنيد بايد فکر همه اين چيزارو ميکرديد من که گفتم 

ارمان_چه شجاع

پوزخندي زدم شايد اگه اميد نبود پامو توي اين باغ که پر از پسر بود نميزاشتم 

وارد يک ساختمان شيک شديم از سالن عبور کرديم و به سالن مخصوص مهمان ها رفتيم 

پسري که پشتش به ما بود انجا بود معلوم بود جوانه...از ما به گرمي استقبال کرد 

همان طور ايستاده بوديم که يک دفعه قلبم تير کشيد به حدي درد زياد بود که حتي نتوانستم صاف بايستم و به طرلان تکيه دادم

شراره_خره احمق چته؟؟؟ابرومونو .....

با ديدنم حرفشو ناتمام گذاشت 

شراره_کيا خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟

سعي کردم به خودم مسلط بشم...براي همين صاف ايستادم.

يک دفعه پسري بسيار خوش تيپ از پشت ما و از قسمت راه پله پايين امد و جلويمان ايستاد....

واي خدا.........امــــــــيــــــ

واي که وقتي که لباسش همرنگ چشماش ابيه چه قدر بهش مياد.....بعد از چهار سال ديده بودمش اون موقع که دستمو مي بريدم همش نگاه اميد ميکردم تازه نگاه چيه بهش زل زده بودم خدايا چه جوري کاري کنم که نفهمه هنوزم دوسش دارم حتي بيشتر از قبل؟؟؟؟؟؟؟

حتي تري و طرلان هم وقتي اميدي را که فقط تعريفاشو شنيدند و چند بار ديدنش دوباره ديدند لال شده بودند چه برسه به من که عاشق اميد بودم و هستم 

ترنم_کيانا من امشب خونه ي شما ميمونم ميشه؟

_اگه براي منه نه

ترنم_نچ..راهم نميدي به خونتون؟

_بيا 

ترنم_پس بچه ها بريد من خوابم مياد

شراره_خداروشکر تو صاحب خانه نيستي و گرنه تو خونت راهمونم نميدادي

تري_جدي ميگم طرلان بريد خوابم مياد

طرلان_شري ترنم راست ميگه منم خوابم مياد تري کيا باي

شراره_خب حالا که زوره باشه باي

ترنم_حالا من کجا بخوابم؟

_هر جا عشقت کشيد 

ترنم_پس من تو اتق تو

_باشه

ترنم_باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_اره

ترنم_قديما که مي کُشتيم ميگفتي من فقط تو اتاق خودم ميخوابم حالا چي شده؟

_هيچي چون گفتم هر جا خواستي براي همين حرفي ندارم

ترنم_کيا چرا تو فکري؟ميخواي چه غلطي کني؟؟؟به هر کس دروغ بگي به مني که از وقتي خودمو شناختم باحات دوست بودم که نميتوني دروغ بگي ميدونم دوسش داري اما ميخواي هر دقيقه جلو چشمات باشه و غصه بخوري؟؟؟ميدوني اينجوري مي شکني؟؟؟؟؟

_ترنم دروغ چرا همه ي اين چيزارو ميدونم اما ميتونم اين همه سال نديدمش زندگي برام بي ارزش بود حالا ميخوام کمي با دلخوشي ديدنش زندگي کنم شب بخير

ترنم_کيانا پيشش باشي خرد ميشي

_اره دوسش دارم اما اين قدر ضعيف نيستم که خرد بشم اصلا اون منو دوست نداره پس منم از علاقم کم ميکنم اصلا کي گفته من دوسش دارم اگه دوسش دارم 4 سال پيش کنارش ميموندم نــــــــــهاگه تا الان دوسش داشتم ديگه دوسش ندارم ندارم ندارم ميفهمي؟؟؟؟؟؟؟اون برام غريبه هست اميد کجا کيارش رستمي کجا 

ترنم_اميدوارم پشيمون نشي اما برات دعا ميکنم يا ازش فاصله بگيري يا بهش برسي و اين جوري توي برزخ نموني 

_تري نزار شراره بفهمه کيارش همون اميدهست لااقل تا وقتي خودم بفهمم جام کجاست توي اين زندگي جديد

ترنم_نميزارم بفهمه مطمئن باش

سريع رفتم تو اتاق مبارزه و ورزشم ميدونستم ترنم براي من مانده و از دلم خبر داره اما خب چه ميشه کرد با اين دلم

ساعت يک بود اما من خواب به چشمانم نميامد ويديو پخش اتاق ورزشمو روشن کردم:

تو چشمات مال من نيستو.............نگات دنبال من نيستو........چشاتو دزدکي ديدم...........تو قهوت فال من نيستو

نيدوني ديگه حالي توي احوال من نيستو....نميدوني......تو از من دلخوري اما...اينا اشکال من نيستو.......از اون وقتي که هيچ گوشي ديگه اشغال من نيستو..............نه تو نه هيچ کس ديگه تو استقبال من نيستو......نميدوني

تو چشمات مال من نيستو.............نگات دنبال من نيستو........چشاتو دزدکي ديدم...........تو قهوت فال من نيستو

نيدوني ديگه حالي توي احوال من نيستو....نميدوني......تو از من دلخوري اما...اينا اشکال من نيستو.......از اون وقتي که هيچ گوشي ديگه اشغال من نيستو..............نه تو نه هيچ کس ديگه تو استقبال من نيستو......نميدوني

(اهنگ قديميه نميدوني از احسان خواجه اميري..قديميه اما دوسش دارم )

اگه اميد با ندا باشه چي؟؟؟؟؟

******* 

اب سردي روم ريخت پريدم بالا

_شراره مريـــــــض مگه بيماري که از خواب بيدارم مي کني اونم اين جوري؟؟؟؟؟؟؟من ديشب ساعت 6 صبح خوابيدم رواني

شراره_کيا حالت خوبه؟؟؟بخدا فکر نميکردم دير خوابيده باشي مگه چي کار ميکردي؟

_رمان ميخوندم

شراره_رمان؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو؟؟؟؟

 

صداي زنگ ساعت بلند شد..چشمامو باز کردم ساعت 6 بود غذامو جميله خانم اماده توي اناقم گذاشته بود و وقتي هم از ساعت مطمئن شده بود پايين رفته اين کاره هر روزشه ابي به سر و صورتم زدم مسواکي هم زدم و ماشينو روشن کردم و ه مدرسه رفتم امتحان شيمي داشتيم

زينب_واي کيانا شيمي و عربي امتحانه خوندي؟

_مگه عربي هم امتحانه؟

سوگل_ساعت خواب حالا منم درست نخوندم 

ترنم_ما که مثل شما ها خر خون نيستم به قول پنککي(لقب معلم ورزشمون)ما اينجا هم تيزهوش داريم هم تيزکوش و خرکوش.شما از تيزکوشم گذشتيد رسيديد به خرکوشي ما تو درجه اول يعني تيز هوشي مونديم

زهرا_همتون با هم؟؟

شراره_اره اما با اين تفاوت کيا کاملا تيز هوشه و لاي کتابوبازهم نمي کنه..ما يک ذره لاي کتابو اگه پيش کيا نباشيم باز ميکنيم

طرلان_البته 24 ساعت پيش کيانا هستيم

هر چهار تا زديم زير خنده..

کمند_بچه ها امروز چهار شنبه هست مياييد امروز يا فردا بريم بيرون

_نه

کمند_چرا؟

_چون چ چسبيده برا..اخه خودمون مهموني دعوتيم شرمنده

کمند_هر دو روز همه باهم؟؟؟؟

_اره ببخشيد

کمند_خواهش ميکنم

با ورود معلم همه ساکت شدند...

بعد از مدرسه بچه ها که لباس اورده بودند مدند خانه ما

شراره_بچه ها دلم براي فوتبال تنگيده چرا ما تمام وقتمونو صرف گروه مي کنيم؟؟ 

ترنم_منم موافقم اما از حق نگذريم خوش به حال تو که شده با شهابي و 

شراره_تا کور شود هر ان که نتواند ديد

_خاک تو سرت بايد ميگفتي تو هم که با اقا ارماني و

طرلان_راست ميگه

_تو يکي که خوب با ميلاد جور شدي

شراره_تو چي؟

_من هيچي..من فقط فکر کارم هستم نه عشق بازي

شراره_اين جور که بوش مياد تو هم بايد با کيارش باشي و

_لطفا اشتباه قضاوت نکن من مطمئنم هچ اتفاقي بين ما نمي افته در ضمن اگه منو با خودش انتخاب کرده چون مبارزم پيشرفت کرده و براي همين ميخواد زجر کُشم کنه و سخت ترين تمرين ها روباهام کنه 

شراره_چرا؟

طرلان و ترنم_چون چ چسبيده برا

شراره هم ساکت شد اماده شديم اميد نه اميد مسرده اين کيارشه....کيارش گفته بود لباس بيارم اما من از اين کارا نميکنم..

سوار ماشينم شديم و به باغ رفتيم 

ترنم_سلام

کيارش_خب تمرين هاتون يکم سخت تر شده اما خب من سپردم به پسرا هر کس با توجه به چيز هايي که قبلا بهش گفتم ميتونه هر جور خواست تمرين بده فقط واي به حالتون اگه پيشرفتي که خواستم نداشتيد کيانا بيا

همراهش رفتم بازم رفت طرف استخر 

کيارش لبخندي زد_لباس که اوردي؟

_نچ براي چي بيارم

کيارش_از من گفتن بود تقصير خودت شد

مبارزه را شروع کرد براي اينکه تو استخر نندازتم از استخر فاصله گرفتم ضربه اي به شکمم زد که چند متر عقب تر پرتاب شدم و با يک ضربه ديگه توي استخر افتادم 

_کيارش 

کيارش_حقته

_نامرد کمکم کن بيام بالا 

کيارش_نه ديگه اين کاره خودته

با هر سختي که بود بعد از يک ساعت خودمو از اب بيرون کشيدم و کيارشم با خونسردي تمام فقط منو نگاه ميکرد

_نگا داره؟

کيارش_خيلي

_مرض..حالا چي کار کنم رواني؟؟؟؟؟

کيارش_من که گفتم لباس بيار به من چه

_حالا نميشه يه عفوي بفرمايي؟

کيارش_الان که موش اب کشيدي شدي فقط ميتونم کاري کنم که سوسک ته کشيده بشي 

خنديد و رفت 

همان جا ايتاده بودم که کيارش با يک دست لاس که مال خودش بود برگشت 

کيارش_بيا امروز اينو بپوش اما از دفعه بعد 10 تا لباس همراهت باشه چون همش قراره خيس بشه

لباس ها رو به من داد و رفت لباس ها رو پوشيدم اخه اندام ورزيده اون کجا و اندام ظريف من کجا رفتم بالا

تا کيارش منو ديد خنديد_ديدي گفتم سوسک ته کشيده ميشي؟

با اين حرفش تمام سر ها به طرف من برگشت و همه خنديدند...

******* 

سه ماه گذشت و کار هر روز کيارش اين بود که منو خيس کنه حتي گاي بيست لباس هم ميردم و همه خيس ميشدند ياد گرفته بودم ضربه هاشو کمي پيش بيني کنم يا دفاع کنم اما بازم اون قوي بود و با يک حرکت قافلگيرم ميکرد و نتيجه اش افتادن در استخر بود 

ياد گرفته بودم حسمو نسبت به کيارش بي تفاوت کنم و معمولي باشم

امروز هم بيست دست لباس با خودم بردم کيارش همش در اب مي انداختم و تمام لباس ها خيس شد لباس اخرمو پوشيدم چون ديگه لباس نداشتم کيارش مبارزه را تمام کرده بود

_خسته نشدي؟

کيارش_براي چي؟

_قصدت چيه که منو اين جوري تمرين ميدي؟؟اصلا تمرينه؟

کيارش_تا وقتي تو بيفتي تو اب و من نيفتم همينه

خيلي عصبي بودم سه ماه تمام هر روز ده يا بيست بار منو ميندازه تو اب

_باشه ميخوام يک بار ديگه مبارزه کنم

کيارش_اخرين لباست هستا

_بدرک

مبارزه کرديم دقيقا لب استخر ايستاده بوذيم ضربه اي به من زد خواستم بيفتم تو استخر که خودمو جمع کردم و با يک ضربه ي سريع کيارش تو ي اب افتاد و من سريع به خانه رفتم.....

****** 

گوشيم زنگ خورد

_بله

_امروز تمرين نمياي؟

_نه

کيارش_چرا؟

_حوصله اب بازي ندارم

کيارش_اب بازي تمام شد فقط بايد يکم بدن سازي کار کني و تمام....

_واقعا؟

کيارش_اره امروز ديگه نميخواد بياي فردا بيا باي

_خافظ......


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در دو شنبه 24 تير 1392برچسب:,ساعت 8:49 توسط پوریا |
مطالب پيشين
» فیلم مبتذل موبایلی از یک دختر که پسری را تکان داد +
» جزای عشق/قسمت اخر
» جزای عشق10
» جزای عشق9
» جزای عشق8
» جزای عشق7
» رمان تک عشق/قسمت اخر
» رمان تک عشق20
» رمان تک عشق19
» رمان تک عشق18
» رمان تک عشق17
» رمان تک عشق16
» رمان تک عشق15
» رمان تک عشق14
» رمان تک عشق13
» رمان تک عشق12
» رمان تک عشق11
» رمان تک عشق10
» رمان تک عشق9
» رمان تک عشق8





پيوندها


فندک برقی سیگار لمسی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اس ام اس داستان و آدرس eyyjounam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

ساختن وبلاگ
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
آی کیو مگ
مستر قلیون
یکانسر

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com